ریزکشور نروژ، در دیپلماسی صلح نامبردار شده و بر خلاف نظریههای سنتِی روابط بین الملل (توجه به سختافزارِ قدرت و اهمیتیافتنِ کشورها/قدرتهای بزرگ) توانسته است با تمرکز بر قدرت نرم نهفته در مزیتهای نسبی، برندی فراملی و تصویری ارزشمند از یک میانجی قابل احترام در منازعات داخلی و بینالمللی خلق کند.
برند ملی - شهرت جهانی و برندِ فراملیِ نروژ، چهرهای از یک کشور کوچک آفریده که نظریههای جاافتادهی روابط بین الملل را به چالش کشانده است. پرسش نوشتار، شهرت نروژ در دیپلماسی صلح است. زینسبب، نگارندگان با بهرهگیری از چارچوب نظریِ برندسازی ملی، کوشش کردند تا نشان دهند که چگونه نروژ (با وجود موقعیتِ حاشیهای و منابعِ کم) توانسته است در درگیریهای بین المللی، از کشور خود، چهرهای پذیرفتنی و هوادارِ صلح (صُلحسازی/صُلحبانی) نشان دهد؛ کاری که بسیاری از کشورهای بزرگ با منابعِ فراوان، نتوانستهاند. بهنظر میرسد برند فراملی نروژ در دیپلماسی صلح دستامدِ تمرکز بر مزیتهای فرهنگیِ نهفته در ساختارِ دولتملتِ نروژ بوده است. یافتههای نوشتار نشان میدهد که نهادسازی، حمایتهای قانونی/مالی از صلحسازی/صلحبانی، میانجیگری در منازعات داخلی و بین المللی متعدد و ادبیات غنی صلح نروژی، تاییدکنندهی انگارهی پژوهش است.
از اینجا مطالعه و دانلود کنید