حرکت به سمت اقتصاد دانش بنیان یکی از سیاست های معدودی است که نه تنها تمامی اجزای حاکمیت کشور بر اجرای آن اتفاق نظر دارند، بلکه حتی در بدنه کارشناسی و دانشگاهی کشور نیز اجماع نظر بر اهمیت و ضرورت اصلاح کشور به سمت اقتصاد دانش بنیان وجود دارد. با این وجود و علیرغم تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری و تدوین و طراحی قوانین و برنامه های بالادستی متعدد در این خصوص، اما شواهد اقتصادی گویای آن است که اقدامات و تلاش های صورت گرفته عموما نتوانسته اند اهداف و دستاوردهای مورد انتظار را به صورت مطلوب برآورده سازند.
برند ملی - عدم موفقیت ها در این زمینه به وضوح نشان دهنده فقدان دانش نظری مورد نیاز در سطح فهم و شناخت، متغیرها و شاخص های کلیدی و ابزارها و شیوه های کارآمد برای تحقق اقتصاد دانشبنیان با توجه به ساختار اقتصاد ایران می باشد. بنابراین برنامه ریزی اصولی و سیاست گذاری های کلان برای تحقق اقتصاد دانش بنیان بدون بازبینی مجدد در مفاهیم بنیادی، بررسی مسیر طی شده اقتصاد ایران و یادگیری از اشتباهات و شکست های گذشته به منظور افزایش کارایی سیاست گذاری ها در این زمینه موفقیتآمیز نخواهد بود. در این راستا، این گزارش سعی می کند در سه سطح (1) مفهوم اقتصاد دانش بنیان، (2) پیشنیازها و الزامات تحقق اقتصاد دانش بنیان و (3) شاخص های اقتصاد دانش بنیان یک صورت بندی نظری و جامع به منظور کاهش خلاء های فکری موجود در فضای کارشناسی کشور ارائه نماید و سپس نسبت این دستاوردهای نظری با واقعیات اقتصاد ایران را مورد سنجش قرار دهد.
همچنین با توجه به اجزای مختلف شعار سال 1401، یعنی " تولید؛ دانش بنیان، اشتغالآفرین"، در بخشی مجزا به بررسی سیاست های متناسب با تحقق اقتصاد دانش بنیان در بازار کار و تناسب آن با شرایط بحرانی اشتغال در کشور پرداخته می شود. از این منظر، سیاستگذار در حوزه بازار کار ایران در ظاهر با یک تعارض روبهروست؛ از یک سو حرکت به سمت اقتصاد دانش بنیان و نظم اقتصادی مدرن، ضرورت کاهش وابستگی اقتصاد به رانت نفت و توسعه کشور در نظر گرفته می شود و از سوی دیگر، پیشرفت و بسط در صنایع با فناوری بالا و دانش بنیان نمی تواند بحران خیل عظیم بیکاران غیر متخصص و غیرماهر را که مسئله اصلی بازار کار در ایران به شمار می آیند را حل کند. این مطالعه سعی نموده که کنکاش و تحلیل عمیقتر نسبت به رابطه اشتغال و اقتصاد دانش بنیان ارائه نماید.
از اینجا دانلود و مطالعه کنید